ای حجت یزدان یزدان و ای امیر دوران!
ای موعود انبیا و منجی انسانها!
ای کاش اهل عالم می دانستد که با آمدنت، چه سعادتی به آنان روی میداد.
ای کاش مسیحیان جهان میدانستند که مسیح خود دلدادهی توست و برای ظهورت لحظه شماری میکند تا از آسمان فرود آید؛ در نماز به تو اقتدا کند و پیروان خویش را به تبعیت از تو فرا خواند که اگر عیسی(ع) مرده ای را زنده میکرد؛
تو ای مقتدای مسیح، زمین و زمان را، انسان و جهان را زنده خواهی کرد.
ای کاش کلیمیان جهان میدانستند که نه تنها ید بیضا، عصا و سنگ موسی(ع)، الواح تورات و انگشتر سلیمان که تمام موایث انبیا در نزد توست و همان خضر(ع) که حضرت موسی(ع) مصاحبت با وی را تاب نیاورد، در مقابل تو دست ادب بر سینه مینهد، به خدمتکاری و همنشینیات افتخار میکند[1].
ای کاش پیروان زرتشت، این معنی را درمییافتند که «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» تنها و تنها در دروان طلایی ظهور توست که مجال بروز خواهد یافت. تو را یوسف زهرا صدا میزنند و به یوسف تشبیه میکنند اگرچه:
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
هرگاه تو را با این لقب یاد میکنم ناخودآگاه آیه از قران برایم تداعی می شود. آن گاه که برادران خطاکار یوسف به محضر او شرفیاب شدند و یوسف آنها را با این بیان خطاب کرد که:«هَل فَعَلتُم بِیوسف و أخیه» هیچ میدانید با یوسف و برادرش چه کردید و بلافاصله بانویی در برابرم مجسم میشود که مرا و یکایک شیعیان را مورد خطاب و عتاب قرار میدهد که:«هیج میدانید با یوسف من چه کردید.»
ای کاش مسلمانان جهان باور میکردند که:«بقیّه الله خَیر لکم إن کنتم مؤمنین»[2].
کاش صدها میلیون مسلمان که هر روز بارها و بارها در نمازهای روزانه خویش«اهدنا الصراط المستقیم» میگویند میپذیرفتند که در این زمانه تنها راه رهایی یعنی صراط مستقیم تو هستی[3].
تو فصل مشترک تمام ادیانی؛
اما افسوس که شیعیان هنوز عزم راسخ و زبان مشترکی برای دم زدن از تو ندارند.
کاش با خودمان خلوت می کردیم و از خودمان میپرسیدیم آیا خدا این ولی معصوم را برای خود آفریده که سالهای متمادی در پس پرده غیبت بماند و بشر هم در ظلمت و بدبختی دست و پا بزند؟ کاش دنبال این سوال بودیم که غیبت ولی خدا، سرنوشت محتوم و تقدیر ناپذیر الهی است یا این ما هستیم که تاکنون او را نخواستهایم و ظهورش را طالب نبودهایم؟ کاش متوجه بودیم که فرمول ظهور، سخت و پیچیده نیست و این آگاهی و بیداری و درخواست و دعای ماست که ظهور را رقم خواهد زد و غفلت و خواب آلودگی ما از جمله تاخیر ظهور حجت است.
اول مظلوم عالم درد دل خود را با چاه میگفت. ای کاش میدانستم در کدام نخلستان و سر بر کدامین چاه از بیوفایی و غفلت ما شکوه میکنی؟ نمیدانم چه شکوهی در ظهورت نهفته است و تو چه عظمتی داری که امیرمومنان، آن عدل مجسم آرزوی برپایی دولت تو و شوق دیدن حکومتت را دارد: «و یا شوقاه إلی رؤیتهم فی حال ظهور دولتهم». وه! چه مشتاقم که آنان را در زمان تشکیل دولتشان ببینم![4]
تو که هستی که سیده النسا در میان دود و آتش تو را صدا میکند و «وَلَدی مهدی» میگوید.
ای کاش عزاداران سالار شهیدان میدانستند که هم اینک حضرت حسین تعزیه دار غربت و مظلومیت توست آنجا که میفرماید:«مهدی ما در عصر خودش مظلوم است[5].»
اعتراف میکنم خود نیز در زمره کسانی هستم که با آب و تاب زیارت وارث و عاشورا میخوانند و با گریه میگویند «یالیتنی کنا معک»؛ اما از درک این حقیقت غافلند که حسین این زمان تویی که هلهلهی ایادی شیطان و امواج سپاه کفر و نفاق، شنیدن صدای استغاثهات را مشکل ساخته است. پرده های معصیت، گوش و جانمان را سنگین ساخته. تازه در این میدان از ما سر و جان نخواستهاند. فقط فرمودهای برای ظهورم دعا کنید.
به فرمایش امام جعفر صادق(ع) که میرسم، قلم لحظهای از نوشتن بازمیایستد. او که تمامی مذاهب اسلامی خود را وام دار اقیانوس بی کران علمش میدانند در بیانی شگفت انگیز میفرماید:«لَو أدرکته لَخدمته أیّام حیاتی» اگر او (حضرت مهدی ع) را درک کنم در تمام طول عمرم به خدمتش کمر میبندم.
حضرت موسی بن جعفر(ع) پس از سالها گرفتاری در سیاه چالهای هارون الرشید(لع) دست به آسمان برد و خلاصی از دست هارون را خواست. امیرالمومنان نیز شکایت به خدا برد و فرمود: خدایا علی را از اینان بگیر و بدتر از علی را بر ایشان مسلط فرما. جان عالم فدای تو که نمیتوانی چنین دعاهایی بر لب جاری کنی. چرا که باید مأموریت ناتمام همهی انبیا و اولیا را به اتمام برسانی.
هر ساله میلیونها نفر به پابوس امام هشتم مشرف میشوند اما کاش میدانستند که آن امام دهها سال پیش برای ظهورت دعا میکرد و با شنیدن نامت از جا برمیخاست و دو دست خویش را بر سر مینهاد و اطرافیان خود را نیز به دعا برایت سفارش میداد.
زمانی که کم سن و سال بودم هرگاه به این روایت از امام جواد(ع) بر میخوردم که:«فانه یقوم بعد موت ذکره و ارتداد اکثر القائلین بامامته» حضرت مهدی بعد از اینکه نامش فراموش شد و بیشتر معتقدان به امامتش از عقیده خود برگشتند قیام میکند[6]، با تعجب از خود میپرسیدم مگر ممکن است معتقدان به امامت از ایشان رویگردان شوند؟ حال میفهمم که ارتداد، تنها به معنی انکار زبانی شما یا کتاب نوشتن علیه شما و ... نیست، همین که تو را به فراموشی سپردهایم؛ همین که نبود شما برایمان عادی شده؛ همین که به توصیههای شما اهمیتی نمیدهیم و خود را در محضر شما نمیبینیم ... خود مصداق روشنی از این حدیث است.
ای کاش میفهمیدیم که آن شمشیر زهرآلود که عدالت را دو شقه کرد و آن را با امیرالمومنین دفن شد، تنها مهدی(ع) است که آن را زنده خواهد کرد. و بالاخره کاش مردم جهان می دانستند که چگونه شیاطین شرق و غرب عالم درصددند آتش نبردهای مرگبار هستهای را در جهان شعله ور سازند و از کشتن میلیاردها انسان باکی ندارند. هنوز فرصت باقیست بیاییم همه باهم برای ظهور موعود جهانیان دست به دعا برداریم.
خلاصه ای از مقدمه کتاب آشتی با امام عصر نوشته دکتر علی هراتیان
[1] -امام عصر به مومنی که آن حضرت را دیده و نشناخته بود و از ایشان سوال کرد گمان می کنم شما خضر باشید؛ فرمودند:«والله انی لمن الخضر مفتقرا الی رویته... به خدا قسم من آن کسی هستم که خضر محتاج دیدن اوست.»
[2]- بازمانده خدا برای شما بهتر است اگر از مومنان باشید- هود68
[3] -پیامیر اکرم در خطبه غدیر فرمودند:«...ای مردمان صراط مستقیم که خداوند شما را به پیروی از آن امر فرموده منم و پس از من علیست وآن گاه فرزندانم از نسل او...»تفسیر برهان ج1- ص47
[4] -کفایه الاثر- ص220
[5] -صحیفه مهدیه- ص52
[6] - اعلام الوری- ص409